لطیفه دانش آموزی
تکاور
مادر: پسرم بازم که نمره تک آوردی!آخه من به توچی بگم؟
پسر: هیچ مادر بهم بگو تکاور!
------
تقویم
دانش آموزی به کتابفروشی رفت وگفت : آقا تقویم دارید؟
فروشنده: چه تقویمی؟
دانش آموز: تقویمی که تعطیلی زیاد داشته باشه!
------
تنبیه گوسفندان
گوسفندهای چوپانی کم شیرمیدادند برای تنبه واینکه درسی بهشون داده باشه آنها را به چمن مصنوعی برد!!
------
سیاه سرفه
بیمارآقای دکتر! گمان کنم سیاه سرفه گرفته باشم!
دکتر: پس لطفا اینجا سرفه نکنید تازه دیوارها را رنگ کرده ایم!
------
نشانه
مردی به کلانتری رفت وگفت:مردی نصف دماغ مرا کند!
افسرنگهبان پرسید: او را میشناسی ؟ نشانه ای چیزی از اوداری؟!
مرددستش را در جیبش کردویه چیزی درآورد وگفت : آره ایناهاش! یه تیکه« نصف » گوشش پیش منه!!
------
عبرت
از دانش آموزی پرسیدن آینده چی میخوای بشی؟
گفت : یکی دکتر میشه ! یکی معلم میشه! یکی مهندس میشه! منم میخوام درس عبرتی بشم برا همه!!
------
عینکی
اولی: آقای دکتر گمون کنم عینک لازم دارم.
دومی: بله حتما چون اینجا مغازه ساندویچ فروشیه.
------
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->